شریف مردی

شریف مردی

یاییملانمیش کیتابلاریم:

1ـ قلمه‌قوزان، 1395
2ـ اولدوزلاردان بیری قایمیشدی، 1395
3ـ یول آیریجیندا یازیلمیش حیکایه‌جیکلر، 1395
۴- داغیتماغا دوغرو، ۱۳۹۹
ایمیلیم:
sharifmardi[@]gmail.com

یکسانی یا نایکسانی


 

بودن با یک نابینا چه حسی میتواند داشته باشد؟ در دانشگاه تهران به چنین تجربهای نایل شدم که دوستی نابینا داشته باشم. اکثر ما بیناها کلمهی "روشندل" یا "نابینا" را به کار نمیبریم؛ بلکه از کلمهی "کور" استفاده میکنیم، بی رودرواسی (گاها زمخت حرف میزنیم!). نمیدانم این واژه چه حسی را در نابینایان ایجاد میکند. به هرحال یک بار از مجید ـ از دوستان نابینایم ـ پرسیدم این واژه برای تو چگونه است؟ خیلی برایش مهم نبود، ولی بالاخره آزاردهنده بود، به هر طریقی.

چرا اینطوری شروع کردم؟! من به کلمات حساس هستم، واژهگان را دوست دارم.. هر کلمه حسی میتواند در من ایجاد کند. از این سبب دنیای زبانی اقشار مختلف از جمله نابینایان نیز برایم جذاب است؛ واژه واژهاش! یک بار حین صحبت از موضوعی ـ در اتاق مجید به همران دیگر نابینایان ـ یکی از عزیزان اشاره کرد که «من به عینه دیدم..» برایم بسیار عجیب بود. گویا در مترو حین صحبت دیگران متوجه چیزی شده بود و آن تجربه را به ما انتقال میداد. یا یک بار مجید در مورد رنگ قهوهای صحتبی کرد که کاملاً تعجب من را برانگیخت. او تجربهای یا حسی از رنگ ندارد؛ چگونه میتواند از رنگ صحبت کند..

دنیای زبان دنیایی استعاری و فاصلهدار است؛ لاجرم کلمه (لفظ یا صدا) فاصلهی بسیاری با آن چیزی که اشارهاش میکند دارد (لفظ "درخت" کجا و شئی مورد نظر کجا؛ استعارهای بس عجیب رخ میدهد در نامگذاری و کلا حرف زدن).. گو اینکه وقتی مجید میگوید «خودم دیدم..» نه آن «دیدم»ی است که من میبینم. اما این تفاوت چگونه است؟ اصلیترین سوالی که برای من در دیدارها و گپ و گفتهای مکرر با مجید پیش آمده است، این تفاوت کیفیت است.

یک بار افتخار همراهی یکی از دوستان نابینا از ورودی 16 آذر به دانشگاه تهران نصیبم شد. در همراهی وی نیز تجربهای جالب داشتم: به اولین چهارراه در پردیس مرکزی که رسیدیم گفت «خب این چهار راهُ من باید بپیچم..» در تعجبِ من که چطور فهمیده است به چهار راه رسیدهایم، در مورد افزایش حجم ناگهانی فضا گفت.. دیگر حضور درختان و ساختمانها را حس نمیکرد لابد.. عجب حسی!

گمانم به این بود (قبل از اینکه دوستی نابینا داشته باشم) که لابد نابینایان بسیاری از کلمهها را نه استفاده میکنند و نه حتی ـ بدتر از آن ـ آن کلمات را شنیدهاند.. به همین سبب مشتاقم این تجربه را داشته باشم اگر روزی ـ به هر طریقی ـ یکی از دوستان نابینایم بینا شود، تغییرات زبانی او چگونه خواهد بود؟ آیا تغییری بهوجود خواهد آمد!؟ این چشم بازکردن، چه کلماتی را میتواند جاری کند و چه کلماتی را از بین ببرد؟

هجمهی بیرحمانهی رسانهای البته باعث یکسانسازی ویران کنندهای در گویشوران مختلف و حتی کسانی که زبانی غیر از زبان فارسی دارند در ایران شده است؛ و این مطمئناً بی تأثیر در سوال پیش آمده برای من نخواهد بود؛ اما به هر طریق اختلافاتی را شاهد خواهیم شد. دوستی در مورد زبان افراد کر و لال غیر فارس ایران در صورتی که روزی زبان باز کنند، میگفت: لاجرم زبانی که آنها صحبت خواهند کرد فارسی خواهد بود در این یکسانسازی تمامیتخواهانه!

از اینها که بگذریم؛ قضاوت ارزشگذارانه نمیخواهم داشته باشم در مورد یکسانی یا نایکسانی طریقهی بکارگیری کلمات توسط افراد بینا و نابینا؛ برای من ویژگی این تفاوت دارای اهمیت است. اما نکتهای باقی میماند اگر نگویم گلویم را بهشدت میفشارد: نامگذاری این روز به «روز جهانی عصای "سفید"»! این نامگذاری هم نشاندهندهی سلطهی دنیای بیناها بر دنیای نابیناهاست؛ "سفید"ی که با "سیاه" برای یک نابینا تفاوتی ندارد، چه لزومی به بودنش در این روز ایجاب میکند؟! سفیدی عصا برای بیناهاست بلکه، تا دیدی مناسب برایشان داشته باشد. اما مگر نه اینکه این روز اختصاص به «نابینا»ها دارد؟

 

  • ۹۴/۰۷/۱۷
  • شریف مردی

نظرات (۱)

  • سید حیدر بیات
  • قطعا نابیناناها هم برای رنگ حساس هستند. چون آنها از زبانی ارتزاق (به معنی منفی آن نه) می کنند که بینایان آن را سامان داده اند. از این روی نظام ارزشگداری رنگها برای آنها نیز بی معنا نخواهد بود. اگر چه بهتر بود از یک ترکیب غیر بصری برای اینروز استفاده میشد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی